دنیای قلب های کوچیک
از یک ماه قبل از اینکه نزدیک ولنتاین بشه تمام در و دیوار و رو برد و پشت شیشه ی کلاسا و حتی روی برد کتاب خونه ی دنت پر شده از کاغذ رنگیایه قرمزی که به شکل قلبای ریز و درشت بریده شدن و با رنگ مشکی روش واسه هم مسیج گذاشتن... بعضیا اسمشونو زیرش مینویسن و بعضیام ترجیح میدن که ناشناس بمونن...
حالا کار بقیه ام شده روی برد و درو دیوارو هر روز چک می کنن که ببینن پیغامی واسشون هست یا نه. بعضی وقتام زیرش یه چیزی مینویسن که یعنی دیدم پیغامتو...
کار من؟!!
کار منم شده حسرت داشتن دستاتو خوردن... شده روزارو شمردن... شده اخمالو بودن... روزارو شمردن...
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 12:14 توسط خودم
|